اولین سکسکه حلما جونم
سلام مامانی خوبی
حلما جونم دیشب رفته بودیم خونه خاله راحله بابایی برای افطار .وقتی رسیدیم خونه ساعت 12:30 بود که داشتیم میخوابیدیم دیدم تو داری سکسکه میکنی به بابایی گفتم بره برات اب بیاره تا سکسکه ات بند بیاد.قوربونت برم خیلی حس خوبی بود وقتی سکسکه میکردی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی